جوونی عاشق دختری شد ومیخواست با اون ازدواج کنه
يه روز دختر رو به همراه دو تا از دوستاي خود دختره به منزل دعوت ميكنه
و به مادرش ميگه میخوام حدس بزنی که عشق من کدومه
بعد از رفتن آنها از مادرش ميپرسه: تونستی دختر مورد علاقه منو از این سه تا تشخیص بدي؟
مامانه ميگه: آره و مشخصات دختره رو ميگه. پسر با تعجب ميگه:
از كجا فهميدي؟
مامانه ميگه
نميدونم چرا ازش بدم اومد... :|
بعلهههههههه این است ذات مادر شوهر
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت